زوم: علی دایی و گذشته طلایی سردارغفور

وین، اتریش، پنج‌شنبه ٢٢ تیرماه ١٣٦٨، دور سوم مذاکرات: این مذاکرات مخفیانه، که بین نمایندگان جمهوری اسلامی و حزب دموکرات کردستان برای حل مسئله ادعای خودمختاری کردستان در حال انجام است، از چند ماه پیش‌تر شروع شده.

فاضل رسول، از اهالی کردستان عراق به عنوان رابط، دکتر عبدالرحمان قاسملو، دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، و عبدالله قادری‌آذر، نماینده این حزب در اروپا، در یک طرف میز مذاکره هستند و در طرف دیگر هم مصطفی آجودی، استاندار وقت کردستان، محمد جعفری‌صحرارودی، رئيس امور كردها در وزارت اطلاعات، و امیرمنصور بزرگیان با نام اصلی حاج‌غفور درجزی، از نیروهای ویژه سپاه پاسداران، سه نماینده جمهوری اسلامی ایران هستند. حاج‌غفور، که به‌تازگی به عنوان بادی‌گارد به گروه مذاکره‌کنندگان جمهوری اسلامی اضافه شده است، در یک اتاق دیگر منتظر می‌ماند.

مذاکرات شروع می‌شود و قاسملو به‌طور مخفیانه این مذاکرات را روی نوار ضبط می‌کند. دو طرف به نتیجه نمی‌رسند و در پایان، قاسملو و رسول پیشنهاد می‌کنند گفتگوها به ساعت شش بعدازظهر روز بعد، موکول شود. یک لحظه بعد، صدای هولناک تیراندازی‌های متعدد با دو کُلت، روی نوار ضبط می‌شود؛ سه گلوله به پیشانی، گیجگاه و گلوی قاسملو و سه گلوله به سر و دو گلوله به گلوی رسول شلیک می‌شود. هر دو در جا کشته می‌شوند؛ بدون این‌که فرصت عکس‌العملی داشته باشند. احتمالا عبدالله قادری، تنها کسی است که از خودش دفاع کرده؛ یک گلوله به پشت سر، دو گلوله به کمر، یکی به گیجگاه، یکی به گلو، یکی به شانه و یکی هم به انگشت اشاره دست راست‌اش شلیک می‌شه. اما سرنوشت قاتلان چه می‌شوند و امروز آن‌ها چه می‌کنند؟ این ویدیو را ببینید.

 

در اَپ توانا ببینید!

 

Twitter

Sorry, twitter is currently unavailable.