چشمانداز و انگیزه
شهرهای رو به ویرانی، فقر گسترده، رهبری ابدی و فساد حاکم بر همه شئونات زندگی، توصیف وضعیت گرجستان[1] در سال ۲۰۰۳ میلادی بود. دوازده سال پس از استقلال از اتحاد جماهیر شوروی و جنگ داخلی خشونتباری که پیامد آن بود، کشور دچار یک جوّ آخرالزمانی شده بود و حتی مردههای متحرک داشت.
«مردم گرجستان برای ۲۰۰ سال ... از بیان مکنونات قلبی خود محروم بودند و ناگزیر به انجام هر آنچه از آنها خواسته میشد بودند. یکی از شهروندان گرجستان به خاطر میآورد که نمیتوانست آنچه را میاندیشید بر زبان آورد؛ او یک مرده متحرک بود.»[2] اما در کنار مردم گرجستان، که به مرده متحرک تقلیل یافته بودند، رهبر یک مومیایی بود. ادوارد شواردنادزه[3] از سال ۱۹۷۲ به مدت بیست سال، با یک وقفه کوتاه، بر کشور حکومت کرده بود. او تا سالها پس از سقوط اتحاد جماهیر شوروی، محصور در ثروت، راهکارهای قدیمی فساد و تقلبهای انتخاباتی، حکومت خود را با موفقیت در گرجستان حفظ کرده بود.
در چنین وضعیتی، همانطور که انتظار میرفت، افکار عمومی به مشارکت سیاسی کوچکترین اعتقاد و اعتمادی نداشتند.[4] با این حال شمار کثیری از جوانان و افراد تحصیلکرده از رخوت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی حاکم بر کشور به تنگ آمده بودند. آنها به این نتیجه رسیده بودند که حکومت ۲۶ ساله شواردنادزه عامل رکود کشور بود. یکی از آنها میگوید: «چهره شواردنادزه تجسم همه پلیدیها بود و امید به خلاصی از آن ... در یک مرحله به جایی رسید که فکر میکردیم اگر از دست او خلاص شویم، از همه مشکلات آزاد خواهیم شد.»[5] رهایی از شواردنادزه مستلزم برکنارکردن حزب او در انتخابات نوامبر ۲۰۰۳ بود که از دید همگان صرفا «تمرین نهایی» برای انتخابات ریاست جمهوری بود که قرار بود در سال ۲۰۰۴ برگزار شود.[6]
انقلاب رز، تفلیس ۲۰۰۳؛ Zaraza
حتی با معیارهای حاکم بر سیاست در گرجستان هم تقلبهایی که در انتخابات سال ۲۰۰۳ روی داده بود غیرمتعارف بود. نظرسنجیهای مستقلی که در روز انتخابات صورت گرفت و جدولبندی موازی آرا[7] در تناقض کامل با نتایج رسمی اعلامشده بود که شواردنادزه را به عنوان نامزد بلوک موسوم به «برای گرجستان جدید» از حیث تعداد آرای کسبشده، نفر اول اعلام کرده بود.[8]و[9] میخائیل ساکاشویلی[10]، رهبر مخالفان، که طبق جدولبندی موازی آرای حزبش برنده انتخابات شده بود شواردنادزه را به یک سارق تشبیه کرد که آرای مردم را به سرقت برده است. احزاب مخالف به فاصله کمی پس از اعلام نتایج رسمی انتخابات به طور دستهجمعی دست به یک راهپیمایی زدند. استقبال و مشارکت مردم در این راهپیمایی بسیار بالاتر از آنچه انتظار میرفت بود.[11]
تب اعتراض زمانی به اوج خود رسید که نتیجه رأیگیری در منطقه آجارا[12] اعلام شد. این منطقه عملا تیول مرد قدرتمند و پرنفوذی به نام اصلان اباشیدزه[13] بود. نتایج رسمی انتخابات، حزب اباشیدزه یعنی «اتحاد دموکراتیک برای تجدید حیات»[14] را از حیث کثرت آرا با ۱۸٫۴ درصد در رده دوم در سطح کشور قرار میداد؛ ادعایی که هیچ کس آن را باور نداشت.[15] معترضان بر این باور بودند که شواردنادزه، بهرغم انتقادات شدید، نتایج اعلامشده را تایید خواهد کرد و با عباسشیدزه یک اکثریت تشکیل خواهد داد؛ به همین سبب موضعی افراطی اختیار کردند و به جای درخواست بازشماری آرا مطالباتی را مطرح کردند که جنبه انقلابی داشت.[16] آنها مصمم بودند شواردنادزه را بلافاصله برکنار کنند و فساد، انحطاط و بیعدالتی را - که او نمادش بود - ریشهکن کنند. «من قصد ندارم به تقاضای چند فرد سیاسی یا یک مشت جوان پرچم به دست از کار کنارهگیری کنم.» این پاسخ شواردنادزه به معترضان در آغاز اعتراضات بود.[17] او سالها بعد، پس از برکنارشدن و زمانی که در تبعید میزیست، به اشتباه خود اعتراف کرد و گفت: «به ذهنم خطور نمیکرد که این جوانان پرچم به دست را، که چپ و راست میدویدند و روی دیوارهای شهر دیوارنویسی میکردند، جدی بگیرم. اشتباه کردم.»[18]
اهداف و مقاصد
مدتها قبل از برگزاری انتخابات، گروههای مخالف زمینه را برای تغییر در جامعه گرجستان آماده کرده بودند. آنها در آغاز با توسل به فعالیتهای جمعی و رسانههای عمومی کوشیدند توجه همگان را به تاثیر فساد فراگیر بر همه ابعاد زندگی در گرجستان جلب کنند. سپس تلاش کردند بر بیتفاوتی مردم به مشارکت دموکراتیک، که بر اثر نزدیک به یک قرن تسلط یک نظام تکحزبی بر کشور نهادینه شده بود، فائق شوند. هر دو هدف به این منظور تدبیر شده بود که مردم را به لزوم تغییر متقاعد کند و آنها را مجاب کند که تغییر را میتوان از طریق صندوق رأی تحمیل کرد.
یکی از رهبران بلامنازع، جنبش مقاومت مدنی جوانان موسوم به «کمارا»[19] بود. این گروه که از جنبش مقاومت مدنی موسوم به آتپور! (Otpor!)[20] در صربستان الگو گرفته و شدیدا تحت تاثیر آن بود، مبتکرانه طرحهای متعددی را برای مبازره با فساد و بیتفاوتی مدنی به اجرا گذاشت. کمارا در اولین زورآزمایی خود، مقابل فساد در دانشگاهها موضع اعتراضی گرفت.[21] به دنبال آن یک پروژه «فعالیتهای خیابانی» به اجرا گذاشت که طی آن کنشگران وابسته به این گروه تعدادی پوستر، برچسب و اعلامیه توزیع کردند که روی آن شعار کمارا درج شده بود؛ «دیگر بَس است»[22]. مرحله بعدی «مرحله بسیج نیروها» بود. کمارا در رادیو و تلویزیونهایی که با مخالفان همراه بودند، برای رویدادهایی که قرار بود برگزار شود، تبلیغ میکرد تا مردم را به سمت مناظرهها، میتینگها و کنسرتها بکشاند.[23] شبکه تلویزیونی «روستاوی ۲»[24] که با کمارا همراهی میکرد با پخش یک رشته آگهیهای تجاری، شواردنادزه و همدستانش را به عنوان یک باند فاسد به مردم معرفی کرد.[25] برای نمونه در یک آگهی تجاری، ساختمانی در حال فروریختن و مردم نیازمند را نمایش داد، همراه با شعار «فروریختن بس است!».[26] چندی بعد با افزودن پسوند و پیشوندی هوشمندانه به این شعار و بازی با کلمات، همصدا آن شعار را به شعار دیگری تبدیل کرد: «شواردنادزه بس است!»[27]
در پایان کمارا یک ماه قبل از برگزاری انتخابات، کارزاری را به نام «کارزار رأی براندازی»[28] راه انداخت. فعالان حزب «جنبش اتحاد ملی گرجستان»[29]، که حزب اصلی در جناح مخالف محسوب میشد، هم کارزار مشابهی به راه انداختند. رهبران این کارزارها منزلت و کرامت انسانی را مبحث اصلی مبارزه انتخاباتی قرار دادند تا از باور مردم به اینکه گرجستان باید «مثل یک کشور عادی» شود بهرهبرداری کنند.[30] سیستم فاسد وقت نه تنها به اراده مردم وقعی نگذاشت بلکه - مهمتر از آن - با سوءاستفاده از بودجه کشور شهروندان را از منابع ضروری محروم کرد.[31] همزمان، «جامعه بینالمللی برای انتخابات عادلانه و دموکراسی»[32]و «جامعه وکلای جوان گرجستان»[33] با تلاش در جهت تشکیل گروههای نظارت بر انتخابات تشریک مساعی کردند.[34] به گفته یکی از کنشگران، همه این تلاشها آمادهکردن جامعه و به نوعی «دستگرمی» برای انتخابات پیش رو بود.[35]
دو روز بعد از برگزاری انتخابات، هنگامی که نیروهای مخالف یقین حاصل کردند که تقلبات فاحشی در انتخابات روی داده است، گروههای پیشتاز در صفوف مخالفان، در یک اقدام مشترک دست به حرکتی اعتراضی زدند.[36] روز ۶ نوامبر نتیجه انتخابات در آجارا اعلام شد و روز ۷ نوامبر موعد اولتیماتوم مخالفان برای پایانبخشیدن به تقلبات انتخاباتی به سر رسید؛ بدون آنکه به مطالبات آنها پاسخ مطلوب داده شود. پس از آن، اعتراضات اوج گرفت و طیف وسیع مطالبات مخالفان حکومت در یک درخواست واحد تبلور پیدا کرد: استعفای ادوارد شواردنادزه از سمت ریاست جمهوری.[37]
تا روز ۱۴ نوامبر چندین تن از شخصیتهای اپوزیسیون مردم را به «مقاومت مدنی کامل» فرا خواندند؛ این دعوت با استقبال بیسابقه شهروندان مواجه شد.[38] گروهی از معترضان با ارادهای خللناپذیر، مقابل پارلمان بست نشستند و حاضر به ترک آن مکان نشدند؛ آنها با پوشش گرم - چتر و کلاه - سرمای زمستان را بر خود هموار کردند. هوادارانی که در نزدیکی مرکز فعالیتهای اعتراضی کار یا زندگی میکردند با آوردن غذای گرم، چای و سرپناه پلاستیکی برای مصون نگهداشتن معترضان از باد و باران، به کنشگران یاری رساندند.[39]
روز ۲۲ نوامبر با حرکت معترضان به سوی پارلمان و عدم مقاومت نیروهای امنیتی و پلیس محافظ ساختمان پارلمان، نافرمانی مدنی به اوج خود رسید. معترضان با گلهای سرخ رُز در دست (به همین سبب به این انقلاب، انقلاب گل سرخ هم گفته میشود) وارد صحن مجلس شدند؛ شواردنادزه که در حال ایراد خطابهای برای نمایندگان بود ناگهان با فریاد «استعفا! استعفا! استعفا!»[40] جمعیت مواجه شد و در میان جنجالی که به راه افتاد به کمک محافظان شخصیاش به خارج از صحن مجلس هدایت شد؛ او روز بعد، از پایتخت گریخت و از سمت خود کنارهگیری کرد.
رهبری
سه گروه، بازیگران اصلی انقلاب رُز بودند که عملا از سایر انقلابهای رنگین (مانند انقلاب نارنجی در اوکراین) الهام گرفته بودند. این سه گروه مشتمل بود بر یک شبکه از کنشگران مدنی جوان، اپوزیسیون سیاسی و نهادهای رسانهای هوادار مخالفان. کمارا، که نهاد شبکه جوانان کنشگر مدنی بود، به نحو احسن از تبلیغات و بهکارگرفتن طنز و شوخی در فعالیتهای خود بهرهبرداری کرد.[41] کمارا در تمام مدت مبارزه، مطبوعات را به رسانهایکردن فعالیتهایش تشویق میکرد؛ زیرا همانطور که لیکا سانیکیز[42]، از فعالان این شبکه، میگوید آنها بر این باور بودند که حضور رسانههای دستهجمعی «تضمین موثری» است برای اینکه دولت در واکنش به اعمال کنشگران به خشونت متوسل نشود.[43] در عین حال، توسل به شوخی و طنز موجب تقلیل بیتفاوتی مردم نسبت به شرکت در انتخابات میشد. صحنههای ساختگی تشییع جنازه برنامه اقتصادی دولت و برپاکردن بیرقهایی که به رهگذران امکان میداد به صورت ساختگی وانمود کنند که شواردنادزه را در توالت انداخته و رویش سیفون آب را کشیدهاند، به مردم عادی حس مشارکت میداد.[44]
مطرحترین شخصیت میان رهبران سیاسی فعال در طیف اپوزیسیون میکائیل ساکاشویلی، رهبر حزب «جنبش اتحاد ملی گرجستان»، بود. جنبش اتحاد ملی گرجستان، همانند جنبش مقاومت مدنی کمارا، از ظرفیت تشکیلاتی بالایی برخوردار بود، ولی بیتردید شخصیت پرجاذبه و اجتماعی رهبر حزب نقش موثری در پیشبرد اهداف و موفقیت این حزب ایفا کرد. ساکاشویلی برخلاف رقبایش، که کماکان از همان شیوههای قدیمی متداول در شوروی سابق در روابط عمومی استفاده میکردند، در غرب زندگی و تحصیل کرده بود و از سیاستمداران غربی راهکارهای تمرین روابط عمومی را آموخته بود و از آنها به موثرترین وجه استفاده میکرد. او به میان مردم میرفت و با آنها صحبت میکرد، با مردم دست میداد، بر سر بچهها دست نوازش میکشید و از این نوع ژستهای متداول میان سیاستمردان غربی زیاد میگرفت.[45] ساکاشویلی جوان بود، راحت حرفش را میزد و در محلههای مسکونی بین مردم میرفت و از موضوعاتی صحبت میکرد که مردم را بیشتر درگیر خود کرده بود؛ مانند اصلاحات در نظام آموزشی و فساد حاکم بر کشور. به همین سبب مردم او را از خودشان حس میکردند.[46] در یک کلام، پیام او برای مردم رستگاری اقتصادی و سیاسی بود.[47]
سومین گروه از بازیگران اصلی انقلاب گل سرخ، رسانههای جمعی هوادار و همفکر با مخالفان نظام بودند. مهمترین آنها رسانه «روستاوی 2» بود.[48] این رسانه در راه مستندکردن فعالیتهای کمارا کوشش بسیار کرد و در طول مبارزه عملا میان این رسانه و کمارا نوعی همکاری و مشارکت غیررسمی شکل گرفت.[49] چندین آگهی تجاری کمارا که در آن فساد هیئت حاکمه و دستگاه شواردنادزه به شکل برجستهای مورد تاکید قرار گرفته بود از طریق این رسانه منتشر شد.[50] این کانال تلویزیونی چندین بار فیلم «سرنگونساختن یک دیکتاتور»[51] را نمایش داد که روایت سرنگونشدن اسلوبودان میلوسوویچ در صربستان بود.[52] بلافاصله پس از انتخابات، این رسانه فیلمی از یک نظرسنجی همگانی را – که بخشی از هزینه انجام آن، از سوی خود این رسانه تامین شده بود - پخش کرد که در زیر سوال بردن نتایج تقلبآمیز انتخابات نقش موثری ایفا کرد.[53]
فضای مدنی
با استقلال گرجستان از اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱، موجی از خوشبینی در جامعه ایجاد شده بود، اما این جو مثبت تا سال ۲۰۰۳ به نحو چشمگیری کاهش یافت. به دنبال استقلال گرجستان و جدایی از شوروی، زویاد گامساخوردیا[54] - که از دیرباز یک شخصیت مخالف شناخته میشد - به مقام ریاست جمهوری برگزیده شد. گامساخوردیا در مقالهای که در یادبودش نوشته شد، مردی توصیف شده بود که فقط «زمانی که از ادبیات سخن میگوید مستدل و خردمندانه میاندیشد». سیاستهای قومی یکسویه و موارد عدیده نقض فاحش حقوق بشر در نهایت به برکنارشدن قهرآمیز او از قدرت منجر شد.[55]و[56] در سال ۱۹۹۵ هنگامی که ادوار شواردنادزه، رقیب دیرباز گامساخوردیا، قدرت را به دست گرفت گرجستان به یک کشور ویران و درهمشکسته تبدیل شده بود. در سالهای اول ریاست جمهوری شواردنادزه پیشرفتهایی حاصل شد؛ تدوین قانون اساسی جدید، برگزاری انتخابات، کاهش تورم و افزایش سود ناشی از عبور خطوط لوله نفتی از گرجستان از جمله دستاوردهای آن دوران بودند. شواردنادزه از محبوبیت زیادی برخوردار بود و رهبران آینده اپوزیسیون مانند ساکاشویلی در هیئت دولت حاکم مصدر کار بودند.[57]
با اینهمه، این دوران دیری نپایید. فساد سیاسی که در کشور نهادینه شده بود بیش از دیگر عوامل تضعیف کشور را تشدید میکرد.[58] فساد به همه جا، از دانشگاهها تا زیرساختهای ملی، رسوخ کرده بود[59] و منابعی را که میتوانست موجد اخذ مالیات شود همراه با ظرفیت دولت در انجام وظایف اساسی و بنیادی - نظیر پرداخت مستمری بازنشستگان و حقوق کارمندان دولت - تقلیل داده بود.[60] تا اوایل سال ۲۰۰۰، فقط ۴ درصد فارغالتحصیلان دانشگاههای گرجستان قادر به یافتن شغل بودند.[61] در سال ۲۰۰۳ گرجستان در ردهبندی سازمان شفافیت بینالمللی[62] رتبه ۱۲۴ را از میان ۱۳۳ کشور احراز کرد و حکومت آن در مسیر تبدیلشدن به حکومتی ناکارآمد بود که کنترل اوضاع را بهکلی از دست داده است.[63] همراه با این تحولات، شکاف میان رئیس جمهور و ملت و انزوای شواردنادزه بیشتر شد.[64] اعتراضات سیاسی متداول بود ولی این اعتراضات از حیث وسعت محدود و از حیث زمانی زودگذر بود.[65]
پیام و مخاطبان
پیامی که نیروی پیشران انقلاب گل سرخ (انقلاب رُز) بود، در اسم جنبش مدنی کمارا مستتر است. معنای لغوی این کلمه (بس است!)، در نهایت سادگی انعکاس مطالبات معترضان بود. به گفته یکی از معترضان، این کلمه تبلور چیزی بود که همگان در ذهن داشتند: «نمیخواهم به این شیوه زندگی کنم. میخواهم طور دیگری زندگی کنم.»[66]
ائتلاف نیروهای ضد حکومتی به دلایل استراتژیکی و ایدئولوژیکی کلا بر لزوم احتراز از خشونت تاکید داشت. موفقیت براندازی اسلوبودان میلوسوویچ در صربستان با شیوههای عاری از خشونت، درس بزرگی برای جامعه مدنی بود. کنشگران گرجی قبل از برگزاری انتخابات به صربستان رفتند تا با تکنیکهای مبارزه بدون خشونت برای افزایش فشار بر نظامهای غیر دموکراتیک آشنا شوند.[67] کمارا از آتپور! الهام گرفت و تا آنجا تحت تاثیر مثبت آن گروه واقع شد که حتی نمادی را که آنها برگزیده بودند (یک دست مشتکرده) اختیار کرد.[68]
جبهه ضد شواردنادزه احساس کرده بود که سربازان و افسران پلیس هم راغب به اعمال خشونت نیستند. یکی از کنشگران میگفت: «بر من معلوم بود که آن مردان جوان و سربازان که در لباس نظامی در آنجا [خیابان] ایستاده بودند، مثل مردم عادی دوران بد سالهای ۱۹۹1 - ۱۹۹7 را زندگی کرده بودند. من مطمئن بودم که آنها به سوی مردم شلیک نخواهند کرد.»[69] درستی این باور در اوج انقلاب و زمانی که سربازان به معترضان اجازه دادند وارد ساختمان پارلمان شوند، ثابت شد. یکی از اعضای «جنبش اتحاد ملی» به خاطر میآورد: «آنها نمیتوانستند به ما شلیک کنند؛ تعداد ما به قدری زیاد بود که نمیتوانستند. به علاوه، نمیخواستند شلیک کنند ... همهشان در نهایت گفتند: "ما کاری نخواهیم کرد." پس ما وارد ساختمان شدیم و کنترل ساختمانی را که دولت در حال برگزاری نشست در آن بود به دست گرفتیم.»[70]
نتیجهگیری
انقلاب رز تحولی بزرگ و واقعی در گرجستان به بار آورد؛ بخش عمده نخبگان پیشین از کار برکنار شدند، اصلاحات اقتصادی به شکل جدی دنبال شد، دستگاه دیوانسالاری ملزم به جوابگویی و مسئولیتپذیری بیشتر شد و ظرفیت و انضباط در حکومت افزایش یافت.[71] فقط یک سال پس از انقلاب، وضعیت اقتصاد و میزان مالیاتهای جمعآوریشده به حدی بهبود یافت که دولت توانست تمام دیون معوقه خود را به معلمها، بازنشستهها و سایر کارمندان خود پرداخت کند.[72] تا سال ۲۰۰۵ موجودی خزانه دولت پنج برابر شد، یک کارزار مبارزه با فساد در ابعاد وسیع به راه افتاد و صنعت گردشگردی به بالاترین حد خود از زمان استقلال کشور رسید.[73]
اما به کار خطیر بنیادنهادن معیارهای بلندمدت دموکراتیک در کشور توجه لازم نشد. این امر یکی از عوامل رفتار مستبدانه دولت بود. به طوری که ساکاشویلی در دور دوم ریاست جمهوریاش به نحو فزایندهای محبوبیت خود را در میان مردم از دست داد و دزدسالاری بر کشور حاکم شد.[74] با همه اینها، شکست او در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۳ در واقع سابقهای در امر جابهجایی مسالمتآمیز قدرت در کشور، بدون توسل به منازعه و به شیوهای عادلانه، بر جا گذاشت. پیروزیهایی از این دست نشان میدهد که انقلاب رز مسیر حرکت کشور را از فساد و رکود به سوی آزادی و رونق تغییر داد. به گفته یکی از رهبران برجسته اپوزیسیون، با این انقلاب «مردم گرجستان برای اولین بار، از زمان کسب استقلال، احساس پیروزی کردند ... احساس کردند که برنده شدهاند. ... مردم هنوز هم از فقر رنج میبرند و با همان مشکلات اقتصادی و غیره دست به گریبانند ... اما به مراتب خود را از گذشته قویتر احساس میکنند؛ گویی منزلت و کرامت خود را باز یافتهاند.»[75]
بیشتر بدانید:
News & Analysis
Birmingham, PhD Dissertation. University of Birmingham Research Archive, https://core.ac.uk/download/pdf/75977.pdf.
Revolution.” Annals of Danubius University. International Relations, vol. 11, no. 2, 2018,pp.152-173. p.159.
today.” Reuters, 17 Nov. 2003. Accessed via LexisNexis http://www.lexisnexis.com/us/lnlib/results/docview/docview.do?docLinkInd=true&risb=21_T28539816183&format=GNBFI&sort=BOOLEAN&startDocNo=701&resultsUrlKey=29_T28539816187&cisb=22_T28539816186&treeMax=true&treeWidth=0&csi=459521&docNo=707
no. 4, 2005, pp.519-535. p.522 http://georgica.tsu.edu.ge/files/01-Politics/State-Building/Wertsch-2006%20(to%20Politics_Democracy).pdf
Books
Videos
[1]- گرجستان، کشوری در منطقه قفقاز، جزء اتحاد جماهیر شوروی بود که سرانجام در سال ۱۹۹۱ به استقلال دست یافت. وسعت آن ۶۹هزار و ۷۰۰ کیلومترمربع است و جمعیت آن ۳میلیون و ۷۲۳هزار و ۵۰۰ نفر (در سال ۲۰۱۹) برآورد شده و شهروندان آن عمدتا گرجی، ارمنی و آذربایجانی هستند. پایتخت این کشور تفلیس است. سرزمینهای واقع در شرق گرجستان که متعلق به ایران بود در سال ۱۸۱۸، در زمان فتحعلی شاه قاجار، به دنبال شکست ایران در جنگ با روسیه و پس از انعقاد عهدنامه گلستان، به وساطت سفیر وقت انگلیس در تهران به روسیه واگذار شد.
[2]- Hash-Gonzalez, Kelli. Popular Mobilization and Empowerment in Georgia’s Rose Revolution. Lanham, Maryland: Lexington Books, 2012. Print. p.26
[3](- Eduard Shevardnadze (۱۹۲۸ - ۲۰۱۴: سیاستمدار و دیپلمات گرجی که وقتی گرجستان جزء اتحاد جماهیر شوروی بود دبیر کل حزب کمونیست در گرجستان بود و عملا از سال ۱۹۷۲ تا سال ۱۹۸۵ رهبر دستنشانده شوروی در گرجستان تلقی میشد. در سال ۱۹۸۵ به سمت وزیر خارجه اتحاد جماهیر شوروی برگزیده شد و مسئول بسیاری از تصمیمات کلیدی از جمله یکیشدن دوباره آلمان شرقی و غربی در زمان صدارت گورباچف بود. شواردنادزه بعد از گورباچف، مهمترین شخصیت سیاسی در اتحاد جماهیر شوروی محسوب میشد. او پس از یک بیماری طولانی و در انزوای سیاسی در تفلیس درگذشت ولی پس از مرگش از وی قدردانی بسیار شد و مراسم تشییع پیکر او با تشریفات کامل و در حد مراسم یک مقام سیاسی-ملی برگزار شد.
[4]- Kandelaki, Giorgi. Georgia’s Rose Revolution: A Participant’s Perspective. USIP, 2006. Web.
https://www.usip.org/publications/2006/07/georgias-rose-revolution-participants-perspective. p.8
[5]- Hash-Gonzalez. p.38
[6]- Angley, Robyn E. "Escaping the Kmara Box: Reframing the Role of Civil Society in Georgia’s Rose
Revolution." Studies of Transition States and Societies, vol. 5, no.1, 2013, pp.42-57. p.47
[Parallel vote tabulation (PVT) -[7: هدف از جدولبندی موازی آرا، که یک تکنیک نظارتی در انتخابات است، قراردادن اطلاعات معتبر در اختیار احزاب، نامزدها و عموم جامعه برای ارزیابی مشروعیت نتایج است. برای آگاهی بیشتر از این تکنیک نظارتی، رجوع کنید به: شرایط لازم برای انتخابات آزاد و منصفانه، دفترچه راهنمای ناظرین محلی انتخابات، سازمان امنیت و همکاری اروپا، ترجمه: بنیاد عبدالرحمن برومند، صفحه ۹۸.
[8]- Kandelaki. p.4
[9]- Georgia Parliamentary Elections 2 November 2003 OSCE/ODIHR Election Observation Mission Report, Part 1. Warsaw: OSCE, 2004. Web. https://www.osce.org/odihr/elections/georgia/22206?download=true. p.20
[10](Mikheil Saakashvili (۱۹۶۷ -: سیاستمدار گرجی - که بعدا تابعیت اوکراین را هم گرفت - سومین رئیس جمهور گرجستان بود که دو دوره متوالی از ژانویه ۲۰۰۴ تا نوامبر ۲۰۱۳ به این سمت انتخاب شد. او در سال ۲۰۰۱ از وزارت دادگستری در دولت شواردنادزه استعفا داد چون آن دولت را بسیار فاسد میدانست، اما خودش پس از دو دوره متوالی ریاست جمهوری و منع قانونی برای اینکه دوباره نامزد احراز این سمت شود، با اتهامات کیفری (قتل، فساد مالی و سوءاستفاده از قدرت) مواجه شد و به طور غیابی محاکمه و محکوم شد.
[11]- Karumidze, Zurab & Wertsch, James V. Enough!: The Rose Revolution in the Republic of Georgia. New York: Nova Science Publishers, 2005. Print. p.4
[12]- Adjara: منطقهای تاریخی در گرجستان که در جنوب غربی آن و در ساحل دریای سیاه و کوهپایه کوههای قفقاز واقع شده است. مرکز آن باطوم است و جمعیتی ۳۵۰هزار نفری دارد و وسعت آن ۲هزار و۸۸۰ کیلومترمربع است.
[13]- Aslan Abashidze
[14]- Democratic Union for Revival
[15]- OSCE. p.20
[16]- Kandelaki. p.4
[17]-Ibid
[18]- Ibid. p.1
[19]- Kmara
[20]- !Otpor یا آتپور: یک تشکیلات سیاسی در صربستان که در سال ۱۹۹۸ تاسیس و در سال ۲۰۰۴ منحل شد. این نهاد در آغاز به عنوان یک گروه مدنی برای اعتراض به سیاستهای مقامهای رسمی صربستان در زمان اسلوبودان میلوسوویچ تشکیل شد ولی خیلی زود به یک جنبش تبدیل شد. پس از برافتادن میلوسوویچ در سال۲۰۰۰، آتپور! به یک نهاد نظارتی-سیاسی برای نظارت بر فعالیتهای سیاسی مبدل شد. بالاخره در سال ۲۰۰۳ آتپور! برای مدت کوتاهی به یک حزب سیاسی تبدیل شد اما به علت اینکه نتوانست حداقل درصد آرای لازم را در انتخابات کسب کند خیلی زود منحل شد.
[21]- Jakopovich, Dan. “The 2003 “Rose Revolution” in Georgia: A Case Study in High Politics and Rankand-File Execution.” Debatte: Journal of Contemporary Central and Eastern Europe, vol. 15, no. 2, 2007, pp.211-220. p.214-215.
[22]- Duda, Aleksandra. When “It’s Time” to Say “Enough!”. March 2010. University of Birmingham, PhD Dissertation. University of Birmingham Research Archive, https://core.ac.uk/download/pdf/75977.pdf, p.191.
[23]- Ibid
[24]- Rustavi2: شبکه تلویزیونی خصوصی و بسیار موفق در گرجستان که در سال ۱۹۹۴ تاسیس شد و هنوز فعال است.
[25]- Angley. p.49
[26]- Hash-Gonzalez. p.52
[27]- Ibid
[28]- “Get Out the Vote Campaign”.
[29]- The National Movement: حزبی که به رهبری میکائیل ساکاشویلی در سال ۲۰۰۱ بنیاد گذاشته شد و در سال ۲۰۱۷ اساس آن برچیده شد. موضع سیاسی آن راست میانه و مرام آن ملیگرایی بود.
[30]- Hash-Gonzalez. p.89
[31]- Ibid
[32](- The International Society for Fair Elections and Democracy (ISFED: یک نهاد بیطرف، غیردولتی و غیرانتفاعی که در سال ۱۹۹۵ در تفلیس، پایتخت گرجستان، تاسیس شد. این مرکز که دارای پنج دفتر در سراسر کشور است مسئول نظارت بر انتخابات، تامین خدمات پشتیبانی برای دولتهای خودمختار محلی و اصلاحات در کشور، بهبود مشارکت جامعه مدنی در امر اصلاحات و حمایت از فعالان حقوق بشری است که برای رفع تبعیض از ارائه خدمات دولتی به شهروندان فعالیت میکند.
[33]- The Georgian Young Lawyers Association (GYLA).
[34]- Angley. p.51
[35]- Hash-Gonzalez. p.49
[36]- Karumidze & Wertsch. p.4
[37]- Ibid. p.10
[38]- Ibid
[39]- Hash-Gonzalez. p.70
[40]- Ibid. p.16
[41]- Kandelaki. pp.5-6
[42]- Lika Sanikize
[43]- Angley. p.48
[44]- Kandelaki. p.8
[45]- Jones, Stephen F. “The Rose Revolution: A Revolution Without Revolutionaries?” Cambridge Review of International Affiars, vol. 19, no. 1, 2006, pp.38-48. p.48
[46]- Hash-Gonzalez. pp.46-47
[47]- Jones. p.43
[48]- Ibid
[49]- Angley. p.48
[50]- Angley. p.49
[51]- برگرفته از وبسایت (International Centre for Non violent Conflicts (ICNC:https://www.nonviolent-conflict.org/bringing-dictator-farsi/.
[52]- Foer, Franklin. “Regime Change, Inc.” The New Republic, 25 April, 2005. https://newrepublic.com/article/68175/regime-change-inc
[53]- Kandelaki. p.9
[54](Zviad Gamsakhurdia (1939 - 1993: سیاستمدار، فعال سیاسی ضد حکومت، محقق و نویسنده گرجی که اولین رئیس جمهور منتخب پس از استقلال گرجستان از شوروی بود. وی در حین دوران ریاست جمهوریاش به طرز مشکوکی درگذشت.
[55]- McCauley, Martin. “Obituary: Zviad Gamsakhurdia.” The Independent, 25 Feb. 1994.
https://www.independent.co.uk/news/people/obituary-zviad-gamsakhurdia-1396384.html
[56]- Helsinki Watch. Conflict in Georgia: Human Rights Violations by the Government of Zviad
Gamsakhurdia. Human Rights Watch, 1991. Web.
[57]- Hash-Gonzalez. p.135
[58]- Jones. p.38
[59]- Hash-Gonzalez. p.36
[60]- Kandelaki. p.3
[61]- Kandelaki. p.6
[62]- CORRUPTION PERCEPTIONS INDEX 2003. Transparency International. https://www.transparency.org/research/cpi/cpi_2003/0
[63]- Machurishvili, Nino. “Colour Protest in Post-War Georgia – Chronology of Rose Revolution.” Annals of Danubius University. International Relations, vol. 11, no. 2, 2018, pp.152-173. p.159
[64]- Jones. p.40
[65]- Hash-Gonzalez. p.37
[66]- Hash-Gonzalez. p.50
[67]- Angley. p.46
[68]- Kandelaki. p.11
[69]- Hash-Gonzalez. p.67
[70]- Ibid. p.77
[71]- Jones. p.34
[72]- Wertsch, James V. “Georgia as a Laboratory for Democracy.” Demokratisatsiya, vol. 13, no. 4, 2005, pp.519-535. p.522 http://georgica.tsu.edu.ge/files/01-Politics/State-Building/Wertsch- 2006%20(to%20Politics_Democracy).pdf
[73]- Georgia Since the Rose Revolution: a Story of a Democratic Transition. Tbilisi: 2012. print. pp.4-5
[74]- Karatnycky, Adrian. “The Rise and Fall of Mikheil Saakashvili.” Politico, 2 Feb. 2018.
https://www.politico.eu/article/the-rise-and-fall-of-mikheil-saakashvili/
[75]- Karumidze & Wertsch. Interview with Zurab Zhvania interview. p.42